سخنی با پدرها و مادرها
ارسالی از یکی از دوستان
خواهشا و التماسا برای بزرگتراتون و توی شبکه های اجتماعی بفرستید:
بسم رب العشاق
سلام
خیلی ازشماها، روزی عاشق شده بودید یا دیگه از تنهایی خسته شده بودید! درسته؟!
خیلی از شماها یه روز تمام رویاهاتون در زندگی دو نفره خلاصه میشد! درسته؟!
حالا الان بچه های شما و نسل های بعدی شما، درهمون حال و هوا هستند!
خدا توی قرآنش گفت: ازدواج، آرامش رو به دنبال میاره!
خدا توی قرآنش گفت: به فقیر بودن دختر و پسر کاری نداشته باشید!خودم روزی اونها رو میدم.
بزرگترهایی که هرروز میگید: دوره آخرالزمون شده و از وضع جامعه شکایت میکنید؛ خودتون یکی از مقصرین این وضع جامعه هستید!
اگه واقعا میخواید جامعه رو درست کنید؛ سنت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم رو اجرا کنید!
بهتون اثبات کنم که خیلییی از مشکلات جامعه از همین تاخیر ازدواج هست؟!
اولا وقتی فرزند شما همش تا 30سالگی تنها باشه، فرد عصبانی و لجبازی میشه، بعدشم حرف شما رو گوش نمیده! همش با شما داد و فریاد میکنه!
دوما وقتی توی جامعه تاخیر در ازدواج رخ میده، رشد جمعیت میاد پایین و بدنبالش، درآینده ای نزدیک؛ دیگر بچه خردسالی توی جامعه پیدا نمیشه!
سوما وقتی اجازه ازدواج به فرزندانتون نمیدهید؛ خب معلومه که هرکی میاد توی خیابون میخواد یه جوری خودش رو به جنس مخالف نشون بده! بعدش هی میگید چرا دخترها بی حجاب شدند و چرا پسرها بی غیرت؟!؟ خب معلومه جوانان هم، از راه فیلم و عکس و... به نیازهاشون پاسخ میدهند!
چهارما وقتی شما حتی اجازه فکر به ازدواج رو به فرزندانتون نمیدهید و بهشون هیییچچ اعتمادی ندارید؛ چطوری از آنها میخواید که مسئولیت پذیر باشند؟!؟
پنجما وقتی توی جامعه تاخیر در ازدواج رخ بده، فرزندانتون شور و شوق زندگی رو از دست میدهند و وقتی درسن 30 سالگی ازدواج میکنند، ناسازگاری شون بسیییااار بالاست و سریع منجربه طلاق میشه!بعد شما بزرگواران میگید چرا با هم نمیسازید؟!؟
خلاصه گناه بیشترمیشه، ظهور هم عقب میافته و هزاران اتفاق تلخ دیگه!....
من نمیگم که هرکی اومد در خونه تون رو زد، بهش همون اول اجازه بدید پایش را درخانه بگذارد! من نمیگم تا پسرتون گفت عاشق کسی شده، بهش بگید باش! من میگم به اون فرد اجازه بدهید بیاید دوکلام باشما حرف بزند. من میگم به پسرتون اعتماد داشته باشید و بذارید حداقل 2 جمله درباره معشوقش باشما حرف بزنه! بعدش حالا اگه واقعا اون عشق آتشی و زودگذر بود، مخالفت کنید؛ ولی خواهشا بذارید جووناتون با شما احساس راحتی داشته باشند!
خواهشا دختر کوچکترتون رو به پای خواهر بزرگترش قربانی نکنید!مطمئنم خیییلی از شماها حتی نمیگذارید کسی متوجه بشه دختر کوچیکترتون از لحاظ رشد عقلی و... به سن ازدواج رسیده تا خدایی نکرده، خواستگاراش شروع به صف کشیدن کنند! خب آخه این چه کاریست؟!؟ شاید اصلا دختر بزرگتر نخواهد ازدواج بکند یا اصلا ازنظرخیلی از پسرها زشت باشه (بعنوان مثال میگم)، خب گناه دختر کوچکتر چیه؟!؟؟؟؟!!!
بزرگترایی که همیشه فرزندانتون رو نصیحت میکنید که حرف خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم روگوش بکنند؛ پس چراخودتون...؟!
پسری که فقیر هست ولی واقعا با تحقیق میشه متوجه شد که چقدر آدم مسئولیت پذیر و کاری ای هست؛ چرا همون اول تا خبردار میشوید که فقیرهست، ردّش میکنید؟!؟ بعدش مگه خود شما بزرگواران عزیز، چطوری زندگی کردید؟! شما از همون اول یه ارث میلیاردی داشتید؟! نه!ولی خب خیلی از شماها، عشق و شور زندگی باعث شد همت به خرج بدهید و برید سراغ یه لقمه نون حلال!
اصلا فرزندان شما از لحاظ رشد عقلی و عاطفی و مسئولیت پذیری و ... شرایط ازدواج ندارند! حدقل کاری که میتوانید انجام بدهید، یه دختر یا پسری رو به خانواده ای معرفی کنید! حداقل اگه رئیس کارخانه یا بنگاه تولیدی هستید یا...، پسران فامیل یا تازه دامادان فقیر رو مشغول به کارکنید! حداقل اگه هنری کاربردی و درآمدزا بلد هستید، به تازه عروسها آموزش بدهید رایگان!
خواهشا چندثانیه به حرفهای من فکرکنید!
سپاس از اینکه وقت گرانبهاتون رو برای مطالعه این متن گذاشتید!
ان شاءالله با خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها محشور شوید!