زمخت نباشیم


این داستان فوق العاده زیباست و میتونه تاثیر زیادی روی روابط خانوادگی شما داشته باشه

ته پیازو رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشمو چارم جاری بود. 

در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهی تابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند.

 پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم. 

ادامه مطلب ۱۱ نظر ۱۵ لایک:)
غمگین نباشید...
چرا که خوشبختی می‌تواند
از درونِ تلخ‌ترین روزهای زندگی شما
زاده شود...

باورکن در تقدیر هر انسانی معجزه‌ای
از طرف خدا تعیین شده که قطعاً در زندگی در زمان مناسب نمایان خواهد شد....!

یک شخص خاص...
        یک اتفاق خاص...
             یا یک موهبت خاص...

منتظر اعجاز خدا در زندگی‌ات باش
بدون ذره ای تردید...


"هر گونه کپی برداری ممنوع"
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان
تبلیغات
تبلیغات چفت